۱. ترس نشانهی سلامتی است.
ترس،پدیدهای پیچیده در عمق مغز شماست. دانشمندان علوم مغز و اعصاب شبکههای متفاوتی را شناسایی کردهاند که از اعماق سیستم لیمبیک تا قشر جلوی پیشانی و پشت سر میروند.وقتی این شبکهها ازنظر الکتریکی یا شیمیایی تحریک شوند،حتی در صورت عدم عامل ترس، باعث ایجاد ترس میشوند.
احساس ترس نه غیرطبیعی است و نه نشانهی ضعف: توانایی ترسیدن بخشی از عملکرد طبیعی مغز است. در حقیقت، کمبود ترس ممکن است نشانه آسیب جدی مغز باشد.
۲.ترس سطوح مختلفی دارد.
ترس،تجربهای ذاتاً ناخوشایند است که میتواند طیفی از خفیف تا فلجکننده را دربرگیرد.از پیشبینی نتایج یک معاینهی پزشکی تا شنیدن اخبار یک حملهی تروریستی مرگبار.حوادث هولناک میتواند اثری دائمی در مدار مغز شما ایجاد کند که برای مداوای آن به کمک حرفهای نیاز داشته باشد.بااینحال، در سایهی ترس زیستن و نگرانی مداوم و ناامنی روزمره،میتواند با تبدیلشدن به استرس مزمن یا اضطراب،بهمرورزمان بهصورت آرام اما جدی بهسلامت جسمی و روانی شما آسیب برساند.
۳.ترس آنقدر که فکر میکنید، غریزی نیست.
بخشی از ترس،غریزی، بخشی تجربی وبخشی آموزش دادهشده است.بعضی از ترسها غریزی هستند: بهعنوانمثال درد به دلیل پیامدهای آن برای بقا باعث ترس میشود.ترسهای دیگری تجربی هستند: ما یاد میگیریم که از افراد، مکانها یا موقعیتهای خاص به خاطر ارتباطات منفی و تجربیات گذشته ترس داشته باشیم. بهعنوانمثال، یک حادثهی تصادف ممکن است هر بار که به یک قسمت از خیابان نزدیک میشوید در شما ترس ایجاد کند.
ترسهای دیگر آموزش داده میشود:هنجارهای فرهنگی غالباً حکم میکنند که آیا باید از چیزی ترسید یا نه.بهعنوانمثال، چگونه از آزارو اذیت برخی از گروههای اجتماعی (کارتنخواب،معتاد،برخی اقلیتهای قومی) بترسید زیرا جامعه تصوری از خطرناک بودن آنها ایجاد کردهاست.
۴.برای ترسیدن نیازی نیست حتماً درخطر باشید.
ترس نیز تاحدی تصور میشود وبنابراین میتواند در غیاب چیزی ترسناک به وجود آید.درحقیقت، ازآنجاکه مغز ما بسیار کارآمد است،ما ازطیف وسیعی از محرکها میترسیم که ترسناک نیستند (ترس شرطی) یا حتی وجود ندارند (اضطراب پیشبینی). ما به دلیل آنچه تصور میکنیم ممکن است اتفاق بیفتد، میترسیم.
برخی از دانشمندان علوم مغز و اعصاب ادعا میکنند که انسانها،به دلیل توانایی یادگیری، تفکر و ایجاد ترس درذهن ما، ترسناکترین موجود روی کره زمین هستند؛ اما این ترس بیهدف میتواند به اضطراب مزمن دربارهی چیزی موهوم، تبدیلشده و ناتوانکننده شود.
۵.هرچه بیشتر بترسید، چیزهای ترسناکتری به نظرتان میآید.
اگر از قبل درحالت ترس هستید،از طریق فرآیندی به نام تقویت، پاسخ ترس شما تقویت میشود.وقتی شما بیمقدمه میترسید، حتی اتفاقات بیضرر هم ترسناک به نظر میرسند.اگر درحال تماشای یک فیلم مستند در مورد عنکبوتهای سمی هستید،قلقلک ناشی از نخ پیراهن در گردنتان شما را ترسانده و از جا میپراند.یا وقتی از امنیت شغلی خود نگران باشید،وقتی رئیس شما حتی برای یک جلسه معمولی شما را فرامیخواند، بیشتر عرق خواهید کرد.
۶.وقتی ترس حاکم است چهکار میکنیم.
وقتی ترس براعمال ما حاکم میشود با۴حالت مواجه میشویم: متوقف میشویم، مقابله میکنیم، فرار میکنیم، یا وامانده در ترس فرومیرویم و خود را سرزنش میکنیم.
توقف؛ یعنی از انجام کار بازمیمانیم و بر روی نتایج منفی احتمالی متمرکز میشویم. مثلاً وقتی میفهمیم قرار است تعدادی از کارکنان شرکت را اخراج کنند،از هر اقدامی باز میمانیم و روی این فکر تمرکز میکنیم که اگر ما نیز جزءِ لیست باشیم،چه کنیم؟
مقابله(روبرو شدن)؛ با موضوع ترس مواجه میشویم. مثلاً نزد رئیس شرکت می رویم و توضیح می دهیم که چرا من نباید از کار برکنار شوم.
فرار؛به جای هراقدامی،ازعامل ترس رو می گردانیم و دنبال گریزگاه میگردیم.مثلاً بدون هیچ اقدامی حتی صحبت کردن با سایرهمکاران، به جستجوی کار دیگری میرویم.
وامانده؛ در این حالت نه میجنگیم نه فرار میکنیم، در ترسی مدام فرومیرویم وشروع به سرزنش خود میکنیم.مثلاً در مورد اخراجها دچار وسواس میشویم بدون هیچ اقدامی شروع به نشخوار وقایع و سرزنش خود میکنیم تا دلیلی برای اخراج خود پیدا کنیم. واماندگی در حالت ترس میتواند منجر به ناامیدی و افسردگی شود.
۷.هرچه تهدید واقعیتر باشد،اعمال شما قویتر است.
ما دربرابر تهدیدهای واقعی وخیالی، واکنش متفاوتی نشان میدهیم. تهدیدهای خیالی باعث فلج شدن میشوند. ترس از همهی چیزهای بدی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد، شما را بسیار نگران میکند اما اقدامی نمیکنید. شما درحالت ترس گیرکردهاید، غرق درگیری با ترس خود هستید اما نمیدانید چهکاری باید انجام دهید.ازطرف دیگر، تهدیدهای واقعی باعث ایجاد شجاعت میشود. هنگامیکه تهدید قریبالوقوع و قابلشناسایی است، بلافاصله و بهسرعت وارد عمل میشوید. به همین دلیل است که افراد پس از یک ترس جدی برای سلامتی (بهعنوانمثال، حملهی قلبی) احتمال بیشتری دارد که عادتهای غذایی خود را تغییر دهند تا وقتیکه فقط آمار مربوط به اثرات مخرب غذاهای سرخشده را میخوانند.اگر میخواهید نیروهای خود را بسیج کنید، باید خود را در معرض خطر قرار دهید.
نظرات