زندگی مطلق در دنیای مملوء از چرخدنده و فرمول ریاضی سخت است و برای مهندس صنایعی که وظیفه دارد نگاه سیستمی داشته باشد سختتر. او با نگاه متعادل و همهجانبهاش، سختیِ صنعت و لطافت روح انسان را در کنار هم درک میکند، اهل صحبت و منطق است و در کنار تخصص اصلیاش در زمینههای گوناگون هم اندکدانشی دارد.
رشد و نمو در چنین فضایی نیازمند تعامل، انتقال دانش و گفتگوست و یکی از الزامات بالفعل شدن توانایی مهندسی صنایع، قدرت برقراری ارتباط با جامعه در قالب کلامی و نوشتاریست...
چگونه مهندس صنایعی میتواند ادعا کند در محفلی غیر از کلاس درسش صحبتی نکرده است؟ یا چگونه میتواند توانایی نوشتن برای ایجاد یک ارتباط دائمی با آیندگان نداشته باشد؟ مهندس صنایعی را میشناسید که ننوشته باشد؟ من که نمیشناسم!